روزنگاری های دانشجویان تحقیقات آموزشی

فرارسیدن ماه محرم روبه همه ی دوستان تسلیت میگم

ساعت 7:15ازخواب بیدارشدم،لباساموپوشیدم وبه سمت سلف رفتم.بعداز خوردن صبحانه راهی دانشکده شدم.طبق معمول سه شنبه ها ساعت اول با دکتر حسین نژاد کلاس داشتیم ومثل هفته گذشته باز خبری ازجزوه وترجمه نبودودوباره کلاس درس حال وهوای سینما بخودش گرفته بود.ساعت دوم بادکتر حسین خواه بود اما این هفته دیگه خبری از دفاع نبود وکلاس تا نزدیکای ساعت 12طول کشید.بعد ازاتمام کلاس رفتم سلف بعد به سمت اتاق رفتم.اخه این هفته رایزنی خانم جوینده ودوستان برای تشکیل کلاس ارزشیابی اموزشی درساعت اول بی نتیجه ماند وکلاس ساعت 3عصر تشکیل شد.چون بعد از کلاس میخواستم برم خونه وسایلی که احتباج داشتم روتوی کیفم گذاشتم وراهی دانشکده شدم.ساعت 5به همراه اقای ترکاشونداز کلاس بیرون رفتیم وراهی ترمینال کلانتری کرج شدیم.به ترمینال که رسیدیم علی رفت بلیط بگیره ومنم از قبل بلیط رزرو کرده بودم.بعد از یه ربع که پیش هم نشسته بودیم اتوبوس اماده حرکت شدوما هم از هم خداحافظی کردیم.بالاخره اتوبوس ساعت 6:30عصرراه افتاد.چشتون روز بدنبینه به خواهش راننده جامو به یه خانمی دادم که از اقوام راننده بودومن روی صندلی شاگرد نشستم که نه میشد بخوابی،نه میشد صندلی رو بخوابونی ونه هیچ کار دیگه ای.وتنها کاری که میتونستم انجام بدم زل زدن به جاده بودومن این کارو12ساعت انجام دادم وحتی یک دقیقه هم چشم رو هم نزاشتم.واقعا باید به خانم جوینده،روشن قیاس،حاج اقا مفیدی واقاعلی ترکاشونداحسنت گفت که هر هفته در رفت وامدن.از هر چه که بگذ ریم سخن دوست خوش تر است.دیگه بخاطر درس روش تحقیق وجمع اوری چند منبع راجب به موضوع  پایان نامه دوباره مجبور شدم برگردم وسه شنبه دوباره باید این راه طاقت فرسا روبرگردم.من زیاد به موضوع فک کردم تا اینکه با کمک یکی از دوستام به این موضوع رسیدم که عنوانش هست:نحوه ی دسترسی کودکان ونوجوانان به فیسبوک،لاین ووایبرو...

منم با نظر خانم جوینده که گفته بود:انگیزه ها یا برحسب وظیفس یاکنجکاوی  موافقم اما انگیزه من بر خلاف ایشون  بیش تربر حسب وظیفه واینکه  تکالیفی رو که استاد میده باید انجام بدیم اما ته دلم کنجکاوم بدونم که واقعا چقد خانواده هانظارت دارن که بچه هاشون در فضای مجازی با چه کسایی در ارتباطن؟